امروز دیگر سخن از اهمیت و جایگاه هنر در تأثیرگذاری اجتماعی لزومی ندارد؛ زیرا نقش هنر در تاریخ اندیشه و زندگی چنان روشن و آشکار شده است که نیازی به تکرار این اصل نیست. امروز حتی سنتیترین فضاها و رویکردها برای بهره بردن از زبان هنر و انتقال معنا و ایدئولوژی به طیفهای گسترده و گوناگون مردم برنامه ریزی میکنند. همچنان که سادهترین مطالعات تاریخ هنر نیز نشان میدهد، همواره ادیان و نگرههای دینی بیشترین توجه را به جایگاه هنر و عالیترین بهره برداری را از ظرفیت بی نظیر آن در راستای گسترش آموزههای الهی داشته اند.
در این میان اسلام بر پایه نگاه توحیدی و برنامه عملی زیست که برای انسان ارائه میدهد، همواره در هم کنشی ارزشمند با جهان هنر بوده است و در تمدن اسلامی شاهد ظهور و بروز سرآمدترین آثار هنری برآمده از دال مرکزی و معنایی الهیات اسلامی هستیم. هر جا که عامل مستقیم معنوی و الهی حضور دارد، به طور طبیعی جلوه گری هنر دینی نیز در آن مکان پررنگتر و ملموستر خواهد بود. به عنوان نمونه مهمترین و برجستهترین آثار معماری اسلامی در مزارات اسلامی نمایان شده است و نگاه و هنر هنرمندان مسلمان معنا را در برترین شکلهای هندسی و فرمهای زیبا ارائه داده است.
وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) در ایران فرصتی بی بدیل برای توسعه و گسترش هنر در این سرزمین را فراهم آورد. مروری بر تاریخ هنر ایران در حدود هفتصد تا هشتصد سال گذشته به خوبی نشان میدهد که هنرمندان چگونه در انتقال ارزشهای معنوی به زبان خویش کوشیده اند و در این پرتو برترین آثار را در عرصههای گوناگون خلق کرده اند.
تنها مروری بر آثار موجود در مجموعه حرم مطهر رضوی به خوبی این ادعا را اثبات میکند. سیاست گذاران و کارگزاران اجرایی در پرتو دریافت این مهم کوشیده اند برنامههایی را در جهت استمرار این جریان تمهید کنند. جشنواره بین المللی امام رضا (ع) که اکنون بیست دوره آن برگزار شده است، یکی از مهمترین این اقدامات مدیریتی است.
درواقع مهمترین هدف این جشنواره که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و البته با همراهی و همکاری دیگر نهادهای فرهنگی برگزار میشود زمینه سازی برای خلق آثار فاخر رضوی و توسعه و ترویج سیره و فرهنگ رضوی در قالب آثار گوناگون هنری است. شاید بتوان از حیث تنوع و گستردگی قالب این جشنواره را بزرگترین جشنواره هنری ایران دانست که البته به شکل بین المللی برگزار میشود، هرچند به عنوان بین المللی نیز میتوان نقدهایی را وارد دانست که البته در موضوع این نوشته نیست.
در اهمیت رسالت این جشنواره و هوشمندی بینان گذاران آن کوچکترین تردیدی وجود ندارد، اما نباید فراموش کرد که تحقق هدف اصلی و مبنایی این جشنواره، خصوصا اکنون که بیست دوره آن برگزار شده است، نیازمند بازخوانی و بررسی عملکرد و آسیبهای احتمالی آن است.
در ادامه این سطور تنها به نقد بخشی از عملکرد این جشنواره و متولیان آن در یک حوزه خاص خواهم پرداخت. این جشنواره هفت بخش اصلی و البته شانزده جشنواره را -که از حوزههای ادبی، سینمایی تا تجسمی را شامل میشود- در برمی گیرد. آشکار است که برگزاری بیست دوره جشنواره در قالبهای گوناگون ورود حجم انبوهی از آثار را درپی داشته است. این حجم آثار که قاعدتا همگی در مسیر و امتداد ترویج فرهنگ رضوی هستند، خود گنجینهای درخورتوجه از هنر رضوی محسوب میشوند.
حال نکته اینجاست که این گنجینه که در طول سالیان سال جمع آوری شده است، کجا قرار دارد، چگونه نگهداری میشود و به چه شکل در اختیار مخاطبان خاص و عام قرار میگیرد. مگر نه آن است که هدف برگزاری چنین جشنوارهای اساسا ترویج آثار هنر رضوی است و مگر نباید این آثار امتدادبخش فرهنگ رضوی و زیارت در زندگی روزمره مردم باشند؟ اگر چنین است، این امر محقق نخواهد شد، مگر آنکه زمینه دسترسی و توزیع و نشر این آثار فراهم آید.
به نظر میرسد در دورههایی از جشنواره تنها بخشهای ادبی به شکلی محدود در قالب کتاب منتشر شده اند؛ اما حقیقت آن است که این آثار به معنای گسترده و در قالب یک رویکرد فراگیر و توجه به زنجیره انتقال معنا با رویکرد صنایع فرهنگی مورد بی مهری قرار گرفته اند. به نظر میرسد در گام نخست و پیش از این نیازمند یک گنجینه منظم، روزآمد و بهرهمند از فناوری هستیم تا این آثار طبقه بندی و گردآوری شوند و در اختیار علاقهمندان قرار گیرند. تصور کنید حجم انبوه آثار تجسمی مثل نقاشی که در این سالها گردآوری شده اند در چه شرایطی نگهداری میشوند و چه کسانی به آنها دسترسی دارند؟
نخستین کارکرد این گنجینه حفظ و نگهداری اصولی و در دسترس قرار گرفتن آثار توسط همه علاقهمندان از سراسر جهان خواهد بود. آشکار است اثربخشی این آثار زمانی است که در معرض دید و مصرف عموم مردم قرار گیرند. آشکار است طبقه بندی، شناسنامه دار شدن و دسترسی یافتن از سوی مردم به واسطه فضاهای پلتفرمی یکی از اصول الزامی برای اثربخشی این جشنواره است که تاکنون محقق نشده است.
نکته دوم کاربردی سازی هنرهای دریافت شده در این جشنواره است. به عنوان مثال اگر یک اثر تجسمی در اختیار یک هنرمند حوزه صنایع دستی یا هنر کاربردی قرار گیرد، میتواند به راحتی آن هنر را در حوزه خود مثل مد و لباس جاری کند. در این صورت است که میتوان از زنجیره انتقال معنا و اثربخشی گسترده صحبت کرد.
دیگر فایده چنین گنجینهای در کنار یکدیگر قرار گرفتن آثار و زمینه سازی احتمالی برای دریافت ایدههای جدید و خلاقانه توسط هنرمندان و برقراری پیوند میان ایشان برای خلق آثار مشترک و چندوجهی و نوین است. خلاصه آنکه تا زمانی که تمهیدی بر تمرکز انباشت منطقی و فناورانه و زمینه ساز فراوری و دسترسی بین المللی آثار فراهم نشود، نمیتوان به اثربخشی جامع و گسترده این جشنواره امیدوار بود.